روز نوشت های آقای انتخابگر

برنامه های روزانه و نتایج انتخاب های من

روز نوشت های آقای انتخابگر

برنامه های روزانه و نتایج انتخاب های من

سلام خوش آمدید
سیلی بیدار کننده (1)

سیلی بیدار کننده (1)

پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۰۰ ب.ظ

سال اول دبیرستان بودیم که یه دانشجوی روانشناسی اومد دبیرستان ما و چندتا پرسشنامه داد که پر کنیم. یه سوالش خیلی نظرم رو جلب کرد. پرسیده بود تو یکماه گذشته (چندبار به خودکشی فکر کردی؟)
این تو ذهن من هک شد تا چند سال بعد که درگیر مسائل زندگی واقعی شدم و هر ماه این سوال رو از خودم پرسیدم و یادداشت کردم.
بعضی ماها مشکلات و افسردگی بود یا دپ بودم این عدد فکر کردن بالا می‌رفت. و حتی بعضی ماه ها نگران کننده میشد. و البته هیچکس اینو نمیدونست ، و از بیرون زندگی من شاد و نرمال و حتی ایده آل به نظر میرسید

هر وقت عرصه بهم تنگ میشد دست رو دست نذاشتم ، پیش مشاور رفتم ، با اینکه آدم درونگرایی هستم با دوستای صمیمی خیلی از مشکلاتم رو در میون گذاشتم. مشورت خواستم ، با بقیه تعامل داشتم تا کمی سبک بشم.
با این وجود خیلی از مسائل رو نشد هیچ وقت با کسی مطرح کنم ، تو خودم میریزم. و هر وقت این اتفاق میوفته آمار ماهانه ام بالا می‌ره.
۷۳۴ روز قبل ، درست وقتی درگیر مسائل و مشکلات خودم بودم تلفن یکی از دوستام منو میخکوب کرد.

برق از سرم پرید ، یکی از دوستای صمیمیمون خودکشی کرده بود و جونش رو از دست داده بود. خیلی سر این مسئله بهم ریختم. ولی مثل یه سیلی بیدار کننده بود.
امین دوست نزدیک ما بود ولی تا جایی که یادم بود ساکت بود زیاد از (حال واقعیش) خبر نداشتیم و واقعیت اینه کوتاهی ما هم بود که خیلی پیگیر حال واقعی و روانش نبودیم.
و همه رفیق روزای خوب هستیم و تو روزای سخت غایبیم.
این ماسک دروغین همیشه حالِ خوب داشتن رو باید از صورتمون برداریم. و خودمون و حس و حالمون همون‌طور که هست بپذیریم و اگر خوب نیستیم یا حال نزدیکامون خوب نیست سعی کنیم خوب نبودش رو بپذیریم و برای خوب شدنش تلاش کنیم.
خلاصه حرفام اینه که امروز یه سری مسئولیت برای تقریبا بیست و چند نفر به من سپرده شده و من سعی میکنم مرتب از حال و هوای این افراد مطلع بشم. سعی کردم اینقدر باهام راحت باشن که اگر مشکلی داشته باشن باهام ساده و بدون معذب شدن مطرح کنن. که براش چاره ای بیندیشیم. حس کنن فارغ از مسئولیت ، من به عنوان یه انسان ، دوست یا رفیق درک خوبی ازشون دارم.
باور کنید حتی (یه نفر) هم اینطوری تو زندگیمون داشته باشیم، کافیه.

دوستمون امین که دو سال از فوتش میگذره ، اگر اون زمان یه نفر اینطوری کنارش بود ، که کمتر احساس تنهایی کنه، که مرهمی بشه برای درد هاش شاید الان زنده بود.
اگر امروز امین زنده بود بهش میگفتم رفیق ، اشکالی نداره اگه حالت خوب نیست. باهام از مشکلاتت ، ناراحتی هات حرف بزن. امروز من کنارت هستم و فردا تو کنار من.

به وقت ۱۴ بهمن ۱۴۰۰

تعداد فکر کردن (من) به خودکشی طی یکماه گذشته: ۲ بار

  • CHOOSER

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان